وقتی که صبرمون لبریز میشه و قراری برامون باقی نمیمونه،به تو متوسل میشیم که قرار دلهای آشفته ای. این آشفتگی و بی قراری دل ما برای دیدن معزّالاولیاء و مذلّ الاعداء،هر روز و هر روز بیشتر میشه ولی...
آقا جون شرمنده ام شرمنده ازاینکه بخاطر بی غیرتیِ من و امثال من، دشمنان تو ودشمنان دین خدا گستاخانه به خوبان خدا اهانت میکنن و از دست من جز آه و ناله چیزی بر نمیآد. آقا جون، میدونم که مشکل از منه،میدونم حجابهایی که به اطراف خودم تنیدم،مانع بین من و توست،می دونم که چقدر به فکرمی ، چقدر به یادمی،اینها رو همه میدونم. گاهی به خودم میگم حیفِ آقایی به این خوبی و پاکی و مهربونی نباشه که من اون رو منتظَر و یار خودم بدونم.اما آقا ،چی کار کنم، که بجز تو دیگه یاری ندارم. ای مهدی فاطمه، عزیزٌ علیَّ اَن اَرَی الخَلقَ و لا تُری آخه خدا چشم به ما داده تا با اون نشانه های الهی و زیبایی های این عالم رو ببینیم و چه کسی از تو زیباتر و چه نشانه ای از تو واضح تر در این عالم.
یک لحظه بزن بر رخ من خنده که یک عمر با یاد لبت خنده کنان اشک ببارم ای منتظَرِ منتظِران،یوسف زهرا پاییز شده بی گل روی تو بهارم